همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود.ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت.آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بو... تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۵ - ۱۷:۲۶( 14 نظر , 232
بازدید )
پیرمرد عاشق به زنش گفت: بیا یادی از گذشته های دور کنیم. من
میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم.
پیرزن قبول کرد.
فردا پیرمرد به کافه رفت. دو ساعت از قرار گذشت، ولی پیرزن نیو... تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۵ - ۱۷:۲۴( 5 نظر , 210
بازدید )
ای مهتاب عشق بتاب ، ای باران عشق ببارای خورشید محبت بسوزان فریاد جنگ و كینه ها راآی آدمها بیایید بشوییم گرد وغبار سینه ها رااین همه حرص و طمع برای چیست ، آخه این دنیا مگه سرای كیستشاهان همه رفتند كاخها به جا مانده ، شاه وگدا مردند دنیا به جا ماندهمهتاب عشق بتاب ، باران عشق ببارچه كسی با خود برده ذ ر... تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۴ - ۲۱:۱۲( 6 نظر , 1231
بازدید )
دوستان رتبه ای که به ما دادن بیشترباشه خوبه یاکم باشه چون این رتبه مامیادپایین تا3521بعدازچندساعت دیگرمیادبالا3528چه جوریه ممنون می شم راهنمایی کنید... تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۲ - ۲۰:۱۰( 6 نظر , 549
بازدید )
کربلا گفتیم ودنیا گریه کرد ازعطش لب های دریا گریه کرد
بی صداماندیم ودل آتش گرفت دجله هم ازبغض لب ها گریه کرد
دست سقادرفرات افتاده بود مشک آب اززخم مولا گریه کرد
زینب کبرا اسیر درد شداصغرشش ماهه حتی گریه کرد
آسمان باآف... تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۲ - ۱۰:۱۹( 2 نظر , 187
بازدید )